نویسنده: س رسولی |
چهارشنبه 86 اردیبهشت 12 ساعت 8:12 عصر
|
|
نظرات دیگران نظر
|
هر نوزاد با این پیام به دنیا می آید که خدا هنوز از انسان نومید نیست.
نویسنده: س رسولی |
یکشنبه 86 اردیبهشت 9 ساعت 11:3 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
ویژگی ها و ارزش هــایی که خــدا در وجود انسـان قــرار داده است ،سبب تمــایز بنیادین او با سایر موجودات شده و موقعیتی خاص را در نظام خلقت برای وی رقم زده است . این ویژگی ها متناسب با هدف خلقت انسان ،یعنی تقرب به خـــداوند که تقرب به همه خوبی ها و زیبایی هاست می باشد. یکی از این ویژگی ها ، توانایی تفکر و تعـقل اوست. قرآن کریم در بیشـترمواردی که به هـدایت اشـاره دارد از این قـوه به نـام های گوناگون چون تفکر، تعقل، تفقه و تدبر یاد می کند و رسیدن به حقیقت را به کمک این ابزار ممکن می داند . ویژگــی دیگروی قدرت اختیار و انتخاب است .اگر می گوییـم حرکــت انسان اختیاری است بدان معناست که می تـــوان هدف درسـت را تشخـیص دهـد، آن را برگـزیـــند و به سویش حرکت کند. برای تشخیــص درست هدف خــداوند دو چراغ راه به انــسان داده است : عقـل در درون وجود او و فرستادگان الهی در بیرون .انسان به کمک عقـل خود بسیـاری از مجهولات و مسائل را در می یابد و پاسخ می دهد . مثلا" می داند که جـهان مبدایی دارد، هدفمند و نظام مند است وآینده ای روشن در انتظار اوست. همچـنین انسان به کمک عقل خود متوجه می شـود که نمی تواند پاسخ برخی از مسایل بنیـادین را بـه طور درست و کامل بدهد و برای اینگونه مسائل نیــازمند به هدایت الهی و دریافت پاسخ ها از جانب اوست .از این روست که خداوند پیامبرانی را می فرستد تا پاسخ اینـگونه مسائل را بـه انسـان ها برسانـد و هدایتـشـان کند و بدین ترتیب اگـر انسـان عاقـلانه بیـندیشـد راه دسـت یابی به همـه نیـاز ها برای وی مشخـص شـده و دلـیلی برای توجیه ناکامی ها وجود ندارد.حالا عاقلانه و با انصاف بیندیـشیم :آیا خدا به انسان مهر نمی ورزد که اینگونه از آغاز آفرینش او تا امروز به او لطــف داشته است و به هر طریـق برای هدایت او کوشیده است؟؟
نویسنده: س رسولی |
یکشنبه 86 اردیبهشت 9 ساعت 11:1 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
وقتی در خیابان قدم می زنی و صحنه هایی را می بینی که دلت را به درد می آورد...وقتی روزنامه ها را ورق می زنی و خبرهایی را می خوانی که بوی تفرقه می دهد ...وقتی در تاکسی و اتوبوس حرف هایی را می شنوی که انتظارش را نداری...وقتی صمیمی ترین دوست تو با نامردی حق تو را پایمال می کند...وقتی همه دنیا را دروغ و تزویر پر می کند ...وقتی سرت را به هر طرف که بر می گردانی فتنه ای را در حال وقوع می بینی ...وقتی انسان ها دیگر مهر نمی ورزند...تنها چیزی که می توانی دلت را به آن خوش کنی یک هدیه آسمانی است، توجهی الهی به تو و به همه عالم وجود. می دانی از کدام بخشش گوارا حرف می زنم؟؟؟
نویسنده: س رسولی |
یکشنبه 86 اردیبهشت 9 ساعت 11:0 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
اگر قرار باشد خدا لطفی در حقت بکند ، از او چه می خواهی؟ اگر قرار باشد کاری کنی که به نفع روح تمام آدمیان روی این کره خاکی باشد،چه کار می کنی؟ اگر قرارباشدبهشت شبیه خانه یکی از دوستانت باشد،خانه کدام دوستت را انتخاب می کنی؟ اگر قرار باشد فرشته محافظ داشته باشی ، اسمش را چه می گذاری؟ اگر قرار باشدبه نفع بشریت یکی از اختراعات علمی را یرعکس کنی ،کدام یک را انتخاب می کردی؟ اگر قرا باشد به یکی از دوستانت کمک کنی تا خودش را پیدا کند ، به چه کسی کمک می کنی؟ اگر قرار باشد یک روز روحت را با یکی از آشنایانت عوض کنی ، چه کسی را انتخاب می کنی؟ اگر قرار باشد روح ها رنگی باشند ،برای روح خودت چه رنگی را انتخاب می کنی؟ اگر می توانستی به همه بچه های دنیا یک چیز بدهی، چه می دادی؟ اگر قرار باشد مهربان ترین کسی را که می شناسی نام ببری ،او چه کسی خواهد بود؟ اگر چشم،پنجره ای به روح آدمی است ،به نظر تو چشمان چه کسی گویا ترین است؟ اگر مجبور شوی روحت را در مقابل کسی عریان کنی ،چه کسی را انتخاب می کردی؟
نویسنده: س رسولی |
یکشنبه 86 اردیبهشت 9 ساعت 10:58 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
نویسنده: س رسولی |
سه شنبه 86 اردیبهشت 4 ساعت 3:28 عصر
|
|
نظرات دیگران نظر
|
نویسنده: س رسولی |
جمعه 86 فروردین 31 ساعت 10:9 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
به تو مهر می ورزم اگر بیایی و اگر هم که دیر کنی می دانم تو ظهور خواهی کرد خوب می دانم تو حتما" شبی ظهور خواهی کرد و ماه را بالای سر آبادی خواهی کاشت و اعتقاد از خواب سنگین چند هزار ساله بیدار خو اهد شد و کسی پای پیچک ها را به انتظار پنجره گره خواهد زد ومن گلسر های بچگی ام را خواهم یافت روزی که تو با اسب سفیدت بیایی من نارنج های رسیده باغچه را خواهم چید و شعرهای کتاب فارسی ام را از حفظ برای تو خواهم خواند من از همین حالا تا اولین جمعه به انتظارت خواهم نشست وتو در سپیده دم اولین جمعه خواهی آمد و من به تو مهر می ورزم چه زود بیایی و چه دیر کنی
نویسنده: س رسولی |
جمعه 86 فروردین 31 ساعت 10:7 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
آه چشمه تو چقدر زیبایی ! چه قشنگ می درخشی! بگذار تا آواز هایم را به تو تقدیم کنم . بر پهنه این دشت جاری شو تا تصویر زیبای خود را در آب های تو ببینم . تو به من الهام می دهی تا شعر های تازه بسرایم ...آه...
نویسنده: س رسولی |
جمعه 86 فروردین 31 ساعت 10:7 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
پا برهنه تر از احساس تو دریایی نیست ، وقتی به غروب هم تسخیر نمی شوی وقتی به غروب هم... هنوزعاطفه ها به جرم های نکرده تازیانه می خورند و عشق بیهوده زیر سایه هیچ به انتظار ایستاده است در هر کدام از انزوای خودت هم که نشسته باشی ، شعرهای من تنهایی تو را رنگ خواهد زد و از ارتفاع هر چه نمی دانم لبخند هایت را خواهد آویخت ...
نویسنده: س رسولی |
جمعه 86 فروردین 31 ساعت 10:6 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|